جدول جو
جدول جو

معنی علی بن حمید - جستجوی لغت در جدول جو

علی بن حمید
(عَ)
ابن حمید سعیدی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صباغ یا ابن حمزه. رجوع به علی سعیدی (ابن حمید...) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقب به الناصر لدین الله. نخستین سلطان حمودیه در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن یزید دمشقی صاحب القاسم، مکنّی به ابوعبدالملک. از روات حدیث بود و نیز رجوع به ابوعبدالملک (علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حمزه بن عبدالله بن عثمان اسدی کوفی، مشهور به کسائی و مکنی به ابوالحسن. مقری و تجویددان و لغوی و نحوی و شاعر. رجوع به کسائی شود
ابن حمزه، نام او علی بن حمیدصعیدی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن حمزه یا ابن صباغ است. رجوع به علی صعیدی (ابن حمید...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسین بن علی بن حسین بن خلف بن محمد ارموی، مشهور به ابن قاضی عسکر و ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ارموی شود
ابن حسین بن قاسم بن منصور بن علی مصولی شافعی، مشهور به ابن شیخ عوینه و ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی موصلی شود
ابن حسین بن حیدره بن محمد بن عبدالله بن محمد، مکنی به ابوالحسن. از فرزندان عقیل بن ابی طالب. رجوع به علی عقیلی شود
ابن حسین بن علی بن محمد بن عبدالمعین بن عون هاشمی. آخرین ملک هاشمی در حجاز. رجوع به علی هاشمی (ابن حسین بن...) شود
ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علی رضا بن حسین... شود
ابن حسین بن محمود بن محمد رشید (علی بای...) ، مکنی به ابوالحسن. امیر تونس. رجوع به ’علی بای دوم’ شود
ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی، مشهور به محقق ثانی و محقق کرکی و شخی علایی و مولی مروج. رجوع به علی کرکی شود
ابن حسین بن احمد بن حسن بن قاسم بن حسن بن علی همدانی، مشهور به فلکی و مکنی به ابوالفضل. رجوع به علی فلکی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محیا. علی بن محمد عباسی، مشهور به ابن محیا و ملقّب به عمادالدین. رجوع به علی عباسی (ابن محمد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محمود بن محمد بن عمر بن ایوب، ملقّب به نورالدین. از امرای ایوبی. رجوع به علی ایوبی (ابن محمود مظفر بن محمد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محمد بن رستم بن هردوز، مشهور به ابن ساعاتی و ملقّب به بهاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن ساعاتی و علی بن رستم بن هردوز شود
ابن محمد بن ابی فهم داود بن ابراهیم تنوخی، مکنّی به ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم تنوخی و نیز به علی بن محمد بن داود بن ابراهیم... شود
ابن محمد بن عبدالصمد بن عبدالاحد بن عبدالغالب همدانی مضری سخاوی، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین سخاوی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن محمد بن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی، مشهور به قلصادی و ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قلصادی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن محمد بن داوود بیضاوی الاصل مکی شافعی، مشهور به زمزمی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی زمزمی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی اشبیلی شود
ابن محمد بن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی سلیمی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی سلیمی شود
ابن محمد بن یحیی درینی انباری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ثقه الدوله. رجوع به علی انباری (ابن محمدبن...) شود
ابن محمد بن سالم تغلبی آمدی حنبلی شافعی، ملقّب به سیف الدین. رجوع به علی آمدی (ابن ابی علی بن محمد....) شود
ابن محمد بن احمد قزوینی بغدادی شافعی، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قزوینی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن احمد ابیوردی شیعی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قره. متکلم قرن دهم هجری. رجوع به علی ابیوردی شود
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی دیری شود
ابن احمد بن عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی باجی شود
ابن احمد بن عمر بن محمد بن احمد بوشی انصاری، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بوشی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن امیر محمد برندق برلاس (میرزا علی بیک...). از شاهزادگان تیموری. رجوع به علی بیک بن امیر محمد... شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قُ رَ)
ابن حمید بن احمد بن جعفر بن ولید قرشی. محدث بود و در سال 610هجری قمری حیات داشت. او راست: شمس الاخبار المنتقاه من کلام النبی المختار. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 85). در جامعه اسلامی، محدثانی که قادر به تجزیه و تحلیل دقیق روایات پیامبر اسلام و اهل بیت بودند، از احترام ویژه ای برخوردار بودند. آنان با بررسی دقیق اسناد و مدارک روایات، سبب تثبیت اصول دینی و جلوگیری از انتشار احادیث نادرست یا جعلی شدند. در نتیجه، محدثان نقشی اساسی در تدوین منابع حدیثی معتبر ایفا کردند.
لغت نامه دهخدا